ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

کاش ميديدي که از باران چشمان ترت

من به اغماء ميروم با اين زوار کاغذي

يا که زير دست هاي سرد و بي احساس تو

پشت من تا ميشود با يک فشار کاغذي

اين قسمتش رو خيلــــــــــــــــــــــــي دوست داشتم!

اين قسمتش زيبا بود ب معناي واقعي کلمه!

گاه گاهي دل به درياهاي چشمانم بزن


غرق شو مانند يک قايق سوار کاغذي

پاسخ

ممنون ساراجانم كه اومدي..قابل نداره
نمي دونم چرا ياد شعراي قيصر امين پور افتادم . . . .
شايد به خاطر کاغذي بودنش . . . . . .








من دوست ندارم کاغذي باشم .
پاسخ

. . . . تو شيشه اي باش

مداد سفيد!

اسم جالبي داري!!

شعرتم قشنگ بود!

پاسخ

سلام.ممنونم از حضورتون.

سلام . خيلي زيبا بود . . اما وقتي کاغذي شديد . نگيد چرا بارون نمياد . خب واسه ي اين که آسمون هواتونو داره . . ميخواد بمونيد
پاسخ

آخي. . . :)
سلام دوست عزيز.ممنون از لطفت در سايت شعر نو.
خواندم غزل کاغذي رو.زيبا بود.مرسي
لحظه هات آرام
پاسخ

سلام خانم صمدي عزيز..خوش اومدين:)ممنون...
مطب خوبي بود
پاسخ

تشكر.
سلام...
عــــــــــــــــــــــــــــالي بود...
احسنت در پناه و ياري خداوند باشيد
قالب وبتون و موزيکش موزون و زيباست و اقعا عرض ميکنم
خيلي خيلي زيباست....حس متفاوتي نهفته..........
موفق و شادکام باشي
پاسخ

سلام.بسيار ممنونم از لطف شما....:)

سلام

زيبا بود متفاوت بود . ولي شعر قبليتون بعضي از ابياتش سکته داشت نياز به ويرايش داشتند . البته اونم قشنگ بود آفرين .

پاسخ

سلام.آره شعر قبلي خيلي ايراد داره.ممنونم كه اومديد...
سلام
خيلي زيبا...
( شايد فکر کنيد از روي اجبار يا عادت اينطوري نظر ميدم اما باور کنيد اينطوري نيست)
موفق باشيد.


پاسخ

سلام..ا ا ا ا..عكستون عوض شده...اول نشناختم...اجبار و عادت چيه؟بزرگواريد....خوشحالم كرديد..ممنون.
سلام
مثل هميشه خوب نوشته بودين
غزل خوبي بود
البته زياد محکم نبود ...
خيلي خوبه که دارين به سمت شعر سوق پيدا مي کنين
موفق باشين
پاسخ

سلام..آره خب كاغذا كه محكم نيستن..دي:..نه بابا شعر كجابود..اين پيام بازرگاني بود../ممنون كه تشريف آوردين...


سلام

خيلي قشنگ بود و متفاوت.....

پاسخ

سلام.ممنون سحرم...:)

سلام. اگر واقعا سر سفره چنين غزلي گفتي. وقت بيشتر بگذار و برخي عيب را را رفع كن و شاعر خوش قريحه ي زمان شو. توانستن در شما موج مي زند مي ماند خواستني كه شعر را از سر سفره به خلوت انس بكشاني و جاودان شوي. دررود م نثار شما.
پاسخ

سلام.ممنون..خب راستش من اصلا حوصله كار كردن رو شعرو ندارم.اما چشم.

پاسخ

مرسيييييييييييييييييي..منم از همينا كه خودت گذاشتي فقط گلاش بيشتر..دي: