سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آدمـــــــــ بــــــاطــــــــلــــه هــــــــــا

دیروقته،شب از ستاره پره
دیروقته، تو گوشم اهنگه:
"مادوتا درد مشترک داریم"
دیروقته،دلم برات تنگه...
داری خواب ستاره میبینی؟
روی گونه ات ستاره بارونه
دیروقته ، بخواب خسته ی من
زندگی اینطوری نمیمونه...
هی فشار زمونه رو دوشت
هی فشار زمونه رو دستم...
هی برام گفتی داری خم میشی
هی برات گفتم از دل خستم...
عاشق جاده های بی مقصد
چرا انقد زمینگیر شدی ؟
پاشو مرد جوون رویاهام
چرا انقد سریع پیر شدی....
منتظر موندم و میمونم باز
زندگی رام عشق من میشه
یه روز این پهلوون نامی شهر
عاشق خنده ی یه زن میشه
میدونم...ناامید و خسته شدی
همه حرفام خیاله میدونم
باز من ، تو، هوای بارونی ؟...
دیگه خیلی محاله ... میدونم
داره سهم منو میگیره ازم
روزگاری که خیلی نامرده
داره روزای خوب من میره...
بی تو میره و برنمیگرده....
زور بازوی من که قد تو نیست
نمیتونم توروزمین بزنم....
من تمام وجودم از اشکه...
آی تقدیر پست...من یه زنم...
من دلم قد شیشه ی تنگه
ماهی توی تنگ بی جونه...
ماهی توی تنگ خسته شده ..
دیگه ، بسه...دیگه نمیتونه


نوشته شده در سه شنبه 93/10/30ساعت 9:20 عصر توسط ر. ابوترابی نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت






AvaCode.64

جاوا اسکریپت