آدمـــــــــ بــــــاطــــــــلــــه هــــــــــا
دخترک و نسیم هم بازی های خوبی برای هم بودند نسیم لای موهای دخترک میپیچید و ساعت ها سر گرم میشد . نسیم قول داده بود اگردخترک موهایش را به نسیم بدهد اوهم از باد سراغ ِ آرزوهایش را بگیرد ... ... دخترک هم هرروز سرش را لبهی پنجره میگذاشت و آرام میپرسید : چه خبر ...
نوشته شده در جمعه 91/8/5ساعت
11:38 صبح توسط ر. ابوترابی نظرات ( ) |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |