آدمـــــــــ بــــــاطــــــــلــــه هــــــــــا
چند روزیست که در خانه ام و بیمارم
حالتان بد نشود, حس تهوع دارم
شعر میگویم و از گفته ی خود دلشادم
بنده ی دردم و از هرچه کلاس ازادم !
دکترم گفته که من حاوی یک ویروسم
آه ویروس !بمان!دست تورا میبوسم
من و دانشکده و حسرت یک آزادی
تو ازین وضع اسف بار نجاتم دادی
از تبم پارچه ی سرد به خود میپیچم
صبح میخوابم و از درد به خود میپیچم
حس خوبیست که دانشکده را پیچاندم
حیف عمرم, چقدر درس در آنجا خواندم
بسکه از رفتن و برگشتن دایم خسته م
سخت من عاشق این حس تهوع هستم
نوشته شده در دوشنبه 93/8/26ساعت
9:47 صبح توسط ر. ابوترابی نظرات ( ) |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |