: "امشب شب عید است و دلم غرق سرور است
شعریست که این قافیهاش دوردودودور است"
.
آقا دلمان خواست بیاییم به مشهد!
افسوس که دوراست! ک دور است! ک دور است!
گفتیم ازینجا بفرستیم سلامی
لابد سرتان گرم حوائج و امور است
آب حرم حضرت معصومه شبیه..
آب حرمت هست کمی البته شور است .
روی حرمت جای من و حوض وکبوتر
زیر حرمت جایگه اهل قبوراست
.
.ّ زن ها همه دراین حرم ازذوق بمیرند
ازبس همه اش شیشه و الماس و بلور است
.
. اهو نه ولی صید شدم بهر ضمانت...
این صیدولی ماهی ازاد و کپور است ... .
.
آقا به خدا شاعری ما به ازینست
این قافیه هامان همه اش سخت و به زور است
.
. من کفتر بامت شوم و فکر کنم که
من صیدم و بام حرمت هم همه تور است .
.
بر مرمر صحنت چقدر سر سره رفتم
این کودکی دخترکی شاد و شرور است
یک جامعه باید که درین صحن بخوانم
البته کمی جامعه ... انگار قطور است...
.
انقدر همه جعفر طیار بخواندند
صحن رضوی غرق ملایک و طیور است
.
در صحن کمی بر لبه ی حوض نشستم
احساس نمودم لبه ی حوض نمور است .
هرجا متوقف شده ام در حرمت گفت ...
خادم که :برو ! آی ! برو!... جای عبور است ! .
.
یک عالمه مهمان، همه از دم گله دارند...
ای جان...چقدر صاحب این خانه صبور است
در کاغذ حاجات نوشته ست جوانی:
اقا طلبم یک زن خوش چهره ی بور است
. . چادر به کمر بسته زنی سوی ضریحت...
می آید و میترسم ازو بس که غیور است!
با پارچه ای سبز که از پنجره کنده ست
در صحن قدم میزند و غرق غرور است .
.
در بارگهت گم نشود ، یک سر سوزن !
پیدا شده" در "گمشده ها"یت به وفور است .
کوتاهی دست من و رویای ضریحت...
صد حیف ک این زائرتان اهل قصور است!
ر.ابوترابی
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |