آدمـــــــــ بــــــاطــــــــلــــه هــــــــــا
خیال میکنم از این کویر بی خبری ... شبیه ابر بهار از خیال میگذری نه حرفی از تو شنیدم نه چهره ای دیدم چه خوب میشنوی و چه خوب مینگری گرفته ای همه ی خلق را به زیر پرت چه آشیانه ی امنی ،چه خوب بال و پری ... زمین بدون تو شایسته ی سکونت نیست من و کبوتر و گنجشک و ماه منتظریم گذشته بر دل ما لحظه های دوری تو تو که پرنده ترین بال آسمان هایی ... خداکند که دمی هم به این قفس بپری ریحانه_ابوترابی
بیا که خو نکند قاصدک به دربه دری
بیایی و همه را سمت آسمان ببری
هزار هجری شمسی و هجری قمری
عبور کن شبی از خواب خاک ها بگذار ...
بماند از قدمت روی چشم ها اثری
نوشته شده در سه شنبه 94/10/29ساعت
4:31 عصر توسط ر. ابوترابی نظرات ( ) |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |