سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آدمـــــــــ بــــــاطــــــــلــــه هــــــــــا


در میان اشک هایم ساده میخندانیم
نور میپاشی به چشمم هر زمان بارانیم
.
شانه هایت ...شانه هایت خاک باران خورده اند...
همنشینی با من و با گریه ی پنهانیم

چشم هایم بیت غمگینی پر از آرایه اند...
دل خوشم گاهی مرا در خلوتت میخوانی ام... .

اشک شوقم، روزگاری مانده ام در انتظار
میشود روزی مرا بر گونه ات بنشانی ام؟
.
بی تو در این سرنوشت انفرادی مانده ام
تا ابد در پیله های سنگی ام زندانی ام
.
با در و دیوار از دلتنگی ام گفتم ولی
هرکسی دیده ست پچ پچ کرده :شاید جانی ام....
.
عکس،نامه،دستخط،دیوار،باران،پنجره
جای تو خالیست در این حجم سرگردانی ام..
.
دوستت دارم پناه روزهای بی کسی
آه اغوشت چه دور افتاده از حیرانی ام... .

هرکجایی باز کن اغوش و چترت را ببند
باز هم بارانی ام
بارانی ام
بارانی ا م

 

ر. ابوترابی


نوشته شده در چهارشنبه 95/6/3ساعت 7:10 عصر توسط ر. ابوترابی نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت






AvaCode.64

جاوا اسکریپت