نشسته ام به تماشای بی محلّی هات ... چقدردست دلم زیر چانه میلرزد ... ومیروی و دری را که نَرم میبندی ولی تمام ستون های خانه میرزد ... تکان دهنده ترین اتفاق شانه ی توست که در حوالی غم بی بهانه می لرزد
نوشته شده در دوشنبه 92/10/2ساعت
12:28 عصر توسط ر. ابوترابی نظرات ( ) |