اورا نباید هیچکس از من بگیرد آدم گاهی از دلگرفتگی حتی فرصت نمیکند جوراب هایش را دربیاورد . باید تا یک گوشه ی خلوت پیدا کرد ، بی معطلی بیفتد و بمیرد . . . ک روز علم باید اثبات کند تحقیقات نشان داده است به این تنهایی عادت کن آدم گاهی از دلگرفتگی حتی فرصت نمیکند جوراب هایش را دربیاورد . باید تا یک گوشه ی خلوت پیدا کرد ، بی معطلی بیفتد و بمیرد . . . دارم به این فکر میکنم که باید تصمیم بگیرم وقتی تو نیستی هم زندگی کنم . گاهی دلت میخواهد قدم زنان ، فاتحه زیر لب بروی در نزدیکترین یا پرت ترین قبرستان شهر و سر قدیمی ترین قبر که اسم صاحبش پاک شده بنشینی و مهمانش شوی . لابد او هم بگوید : " خوش آمدی . راحت باش . دیدی آرامم چیزی را اگر به غیر ِ صحیح بکار بگیری
حتی اگر قتل مرا گردن بگیرد
حتی اگر راضی شوم آقا پس از من
هی زن بگیرد زن بگیرد زن بگیرد !
هرچند تا زن هم که باشد بیخیالش
یک زن به زیبایی ِ من عمرن ! بگیرد
کو عاقلی که یک جواهر دارد و باز
میخواهد از بازارچه آهن بگیرد !
این دختر همسایه مان خیلی فضول است
ایکاش اورا زودتر بیژن بگیرد !
اصلا خودش باید که از بیژن بخواهد
اورا به عنوان زنش لطفا بگیرد!
آن دختر همسایه مان هم چشم دارد
بایدکه اوراهم کسی ایضا بگیرد
توی خیالم مینشینم توی ماشین
آقا برایم بستنی میهن بگیرد
هی صبح دورمن برگردد تا خود شب
هدیه برایم شاخه ی سوسن بگیرد
لعنت به من که پشت هم هی بخت من را
سق سیاه چشم این دشمن بگیرد
آخر شنیدم او به همراه عروسش
رفته ست تا یک دست کت دامن بگیرد !
آدم ها گاهی برای تنفس
به چیزی فرای اکسیژن نیازمندند. . .
اکثر آدم ها قبل از مرگشان
حتی لبخند هم زده اند
.
.
.
مرگ جسور تر از این حرفاست . . .
نذار زخم دلت وا شه
یکی شاید تو این دنیا
ازین تنها ترم باشه
به این تنهایی عادت کن
به این دیوار و این خونه
نترسی از سکوت شب
ببین...تنهایی آسونه
به این تنهایی عادت کن
به چشمایی که بیداره
به لبهایی که میخونه :
خدا تنهام نمیذاره
به این تنهایی عادت کن
به خوابایی که بی رنگه
به شب هایی که بی ماهه
به دل ، وقتی که دلتنگه
به این تنهایی عادت کن
مرام زندگی اینه
که گاهی غصه ی دنیا
روی قلب تو بنشینه
به این تنهایی عادت کن
که تنهایی بد عادت شه ...
بذار دنیا شلوغ باشه
حوالی تو خلوت شه
به این تنهایی عادت کن
که سهمت از زمین اینه
که هرصبح و شبت باشه
غروب تلخ آدینه
" وقتی تو نیستی " یک عبارت ، معادل ِ عبارت ِ "همیشه" است .
فکر کن خانه ی خودت است "
تو هم فکر کنی این قبر خانه ی خودت است و سرت را بگذاری روی شانه ی این خانه و سیر گریه کنی .
خیالت تخت شد
رفتی ...
بعد ها ولی به گوشت رسیده بود
که من فقط لحظه ی جان دادن
آرام میگیرم
...
حالا خیالی نیست
گذشت
فاتحه بخوان
اسراف کرده ای
مثلا نیمه ی شب را
به غیر ِ عبادت ...
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |