کـــــــــــــــــــــــپی عشق کاغذی از کنار روز های یک بهار کاغذی من نگاهت میکنم ای شاهکار کاغذی از دی دلواپسی تا آخر اسفند غم یک زمستان سوختم با یک شرار کاغذی با دو دو تا چار تاهای دلم عاشق شدم سخت شد کار دلم با یک دچار کاغذی روی موشک مینوشتم عشق یعنی خواندن دانه دانه نامه های بالدار کاغذی کاش میدیدی که از باران چشمان ترت من به اغماء میروم با این زوار کاغذی یا که زیر دست های سرد و بی احساس تو پشت من تا میشود با یک فشار کاغذی گاه گاهی دل به دریاهای چشمانم بزن غرق شو مانند یک قایق سوار کاغذی کاش میشد در هوای خیس ساحل لحظه ای مست چشمانت شوم..در یک قرار کاغذی
فـــــــــقـط باذکــــــــــر آدرس وبـــــــــلاگــــــــ بــــــه عــــــنــــــــــــوانــــــ مــنـــــبـــــع....
...بلامانع است..
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |